آنسوی
سراب
هوشنگ معین
زاده
آنسوی
سراب، قصه ی طنز آمیز انسان فرزانه ای است که در جستجوی خدا به گوشه هایی
از
رمز و راز جهان هستی پی می برد و می کوشد تا چگونگی پیدایش افسانه های
کهن را
که قرن هاست ذهن
و روان انسان ها را اسیر کرده اند، آشکار کند.
نویسنده
در یک قصه تخیلی و فلسفی و در یک سفر رویایی به دنیای اندیشه، خواننده را
به سر چشمه ی خرافات که منشاء پیدایش
افسانه ها و پندارهای واهی است، می برد تا نظاره
گر
آنسوی سراب باشد.
قهرمان
داستان- خدا- است،خدایی که بشر در درازای عمر خود همواره در جستجویش بوده
و دریغا! که هرگز او را - چنانکه بوده و هست
– در نیافته است.
او
با خدا در بارگاه الهی دیدار و گفتگو می کند.از مظالم و بیدادهایی که به
نام او بر
انسانها رفته و می رود،شکایت می نمایند
و برای بهبود وضع بشر و خاتمه دادن به جهل و
خرافات
چاره جویی می کند. وی در عین حال، سخنان اعجاب انگیز و گله های طعنه آمیز
خدا را از بشر می شنود و به چگونگی
رابطه او با مخلوقاتش آشنا می شود.
در - آنسوی سراب - خدا برای اولین
بارچهره می نمایاند و از جوهر ذاتی و علت وجودی
خویش سخن می گوید و .... انتشارات آذرخش.
چاپ
اول بهار 1377
چاپ
دوم تابستان 1377
چاپ
سوم فروردین 1382
|