معرفی و بررسی کتاب
در کیهان شماره 733آبان
ماه 1377
آنسوی سراب
کتاب تازه ای از هوشنگ معین زاده
هوشنگ معین زاده
به دنبال موفقیتش در انتشار و فروش «خیام و آن دروغ دلاویز!»، کتاب تازه
ای منتشر کرده است با عنوان «آنسوی سراب».
در این کتاب تازه
نیز، نویسنده همان مبحث دیرین را که موضوع اثر قبلی او بود در قالب
داستانی دیگر دنبال کرده است:
آیا حقیقت آفرینش
همان است که در کتب مذهبی بیان شده و جزا و پاداش و بهشت و جهنمی بدان
گونه که گفته اند و شنیده ایم وجود دارد؟
در داستان تخیلی
«آنسوی سراب» نویسنده افتخار آشنایی نزدیک و مصاحبت با «خدا» را پیدا می
کند و «دوست» او حاضر می شود به سئوالاتش پاسخ دهد:
- «گفتم که با
پروردگار عالم دیدار و گفت و گو کرده ام. گفتم که آفریدگار جهان مرا به
دوستی انتخاب کرده است. این ها تنها نکاتی است که تا این لحظه ادعا کرده
ام. بنابر این نه مدعی پیغمبری هستم و نه حرف بی پایه و بی منطقی از قول
خدا یا خودم عنوان کرده ام. پس تا اینجا دلیل و بهانه ای نیست که کسی حرف
مرا نپذیرد.
من حتی مثل
یعقوب پیغمبر ادعا نکرده ام که شب هنگام خدا را دیدم و تا صبح با او کشتی
گرفتم....دیدیم که به این ادعای شگفت که جای حرف بسیار دارد، نه مسلمانان
و نه یهودیان و نه مسیحیان ایرادی نگرفته اند، بلکه پیروان هر سه آئین
این داستان را باور کرده اند.... به نظر شما حرف من بیشتر باور کردنی است
یا حرف آن پیغمبر که گفته با خدا کشتی گرفته است؟».
حاصل این مکالمه،
یا مکاشفه، همان است که معین زاده در مقدمه کتاب خود بدان اشاره می کند:
- «مقام و منزلت
خرد برابر با هستی و جان است، و به بیانی دیگر، گزینش والای اندیشه، مقام
و منزلت خرد است. همان خردی که نخستین چشم اندازش جدایی و فاصله گرفتن از
موهومات و خرافات است....»
برای رسیدن به این
نتیجه، البته باید پای صحبت «خدا» نشست و سئوالاتی را بی پرده مطرح کرد و
بی واسطه جواب شنید.
|